loading...
❤ رمــانـی ها ❤
پردیســـ بازدید : 172 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)


خسته ام از تظاهر به ایستادگی
از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست!
دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و
با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم.....
میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا....!
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟!
خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی....
میخواهم بکشم کنار ! از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی....   




بارانــــ بازدید : 316 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)
من زنم. . .
وقتی خسته ام
وقتی کلافه ام
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم…
شیشه ها را نمی شکنم…
غرورت را نمی شکنم…
دلت را نمی شکنم…
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است!

بارانــــ بازدید : 266 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)
به سلامتی اونایی که این روزاشون به تظاهر میگذره. تظاهر به بیتفاوتی، تظاهر به بیخیالی، به شادی، به اینکه چیزی مهم نیست . ولی فقط خودشون میدونن چقدر سخت میگذره .
بارانــــ بازدید : 214 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)
وقتی میگی دیگه برای همیشه فراموشش کردم و هیچ احتیاجی بهش نداری و تمام بد و بیراه های دنیا رو نصیبش میکنی. دقیقا همون زمانیه که بیشتر از همیشه دلت براش تنگ شده!
بارانــــ بازدید : 226 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)
کودک که بودم حس داشتم اما حساس نبودم...

مشامه ام تیز بود اما قدرت درک تورا نداشتم....


حالا که از اب و گل درامده ام و تورا حس می کنم،می درکم!

ای کاش ها در ذهنم حواله شده....

که "کاش" همان کودک ساده پندار همیشه بودم و تورا
هرگز نمی فهمیدم....
بارانــــ بازدید : 308 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)
رمان خیلی قشنگیه!!!نویسنده هم پور اصفهانیه!!!!خب دیگه از خوندنش لذت ببرید!!!!!و اما خلاصه: داستان در مورد دختری به اسم ترساست ... که توی کنکور موفق نمی شه و تصمیم می گیره برای ادامه تحصیل بره خارج از کشور ... ولی باباش رضایت نمی ده و ترسا برای راضی کردن باباش یه نقشه می کشه .....

پردیســـ بازدید : 340 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (0)


سلام دوستان من میخوام رمان عاشق اسیر از نیلا بزارم که واقعا کارای دختر خنده داره

رمان داستان دختری است به  اسم نازنین که بعد از سالها همراه پدرش به بهانه دیدار عمو و سال نو به ابران بر می گرده…پدرش که یکی از بزرگترین کارخونه دارهاست،  برای حفظ سرمایه و کارخونه اش تصمیم می گیره که دختر ش با برادرزاده اش بابک ازدواج کنه … نازنین که دختری سرزنده و شیطونه سعی می کنه زیر بار این خواسته نره. اما وقتی با تصمیم قاطع پدر مواجعه می شه، تصمیم می گیره هر طور شده تن به این ازدواج نده و زمانی که می بینه پدرش برای انجام کارهاش دوباره ایرانو ترک می خواد کنه از فرصت استفاده می کنه و در یکی ازاین روزا ..وقتی که برای انجام ازمایش همراه بابک به بیمارستان می ره ،  با پنهان شدن توی صندوق عقب ماشین یکی از پزشکان بیمارستان از دست بابک و خانواده عموش فرار می کنه …..بدون اینکه بدونه این ماشین قراره مسیر زندگیشو کلی تغییر بده ..

بارانــــ بازدید : 426 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (0)

رمان ایرانی و عاشقانه دختری که من باشم | •● نیلوفر 72●• کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه دختری که من باشم | •● نیلوفر 72●• کاربر انجمن نودهشتیا نام کتاب : دختری که من باشم

رمان ایرانی و عاشقانه دختری که من باشم | •● نیلوفر 72●• کاربر انجمن نودهشتیا نویسنده : •● نیلوفر ۷۲●• کاربر انجمن نودهشتیا

رمان ایرانی و عاشقانه دختری که من باشم | •● نیلوفر 72●• کاربر انجمن نودهشتیا حجم کتاب : ۳٫۷۳ مگا بایت

رمان ایرانی و عاشقانه دختری که من باشم | •● نیلوفر 72●• کاربر انجمن نودهشتیا تعداد صفحات : ۴۷۲

رمان ایرانی و عاشقانه دختری که من باشم | •● نیلوفر 72●• کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان :

در یه شب زمستونی پسری در حالی که عصبانیه پای پیاده از خونه مادر و پدرش بیرون میزنه و به سمت خونه خودش میره نزدیک خونه که میرسه متوجه صدایی میشه میره ببینه چه خبره که با صحنه دعوا رو به رو میشه همون طور که به سمت طرفین دعوا می دوه حاضرین با دیدن اون پا به فرار میذارن و تنها یه نفر رو زمین افتاده پسر لاغر و نحیفی که چاقو خورده اونو به خونش میبره و اونجاس که میفهمه پسری که اورده خونش یه دختره……


بارانــــ بازدید : 401 شنبه 05 مرداد 1392 نظرات (1)

رمان مخصوص موبایل بمون کنارم | گ.شب کاربر انجمن نودهشتیا

رمان مخصوص موبایل بمون کنارم | گ.شب کاربر انجمن نودهشتیا نام کتاب : بمون کنارم

رمان مخصوص موبایل بمون کنارم | گ.شب کاربر انجمن نودهشتیا نویسنده : gisoye shab گ.شب کاربر انجمن نودهشتیا


رمان مخصوص موبایل بمون کنارم | گ.شب کاربر انجمن نودهشتیا خلاصه داستان :


داستان دریاره دختری به اسم شمیم هستش که پس از فوت مادر و پدرش بنا به گفته ی دوست باباش بعد یک سال میاد با همین خونواده ی دوست پدرش زندگی می کنه..
خونواده ی دوست پدرش یک پسر به اسم ارمیا و یک دختر به اسم المیرا دارن..
ورود شمیم به زندگی این خانواده ارمیا را ناراحت می کنه..و از اونجا ارمیا درصدد به وجود اوردن ناراحتی برای شمیم هستش..
و سعی می کنه همه جا خوردش کنه…
از قضا شمیم از پدر خونواده می خواد که بره سرکار..و با اصرار های فراون از پدر ارمیا ،پدر ارمیا شرکتی رو برای شمیم در نظر میگیره که رئیس اون شرکت کسی نیست جز ارمیا..و از اونجاست که زندگیه شمیم عوض میشه…….



دانلود ادامه ی مطلب




تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
سلام به همه ی دوستای رمانی!!!!امیدوارم از وب و رمانا لذت ببرین!!منبع بیشتر رمانا از سایت نودوهشتیا،رمان خانه،رمان دوستان و.... هستش!!گفتم بدونین!!!راستی عکسای بعضی از شخصیتای رمانا اگه پیدا کردم براتون میذام!!!یه سری چیزا درباره ی رمانا بدونین برین قسمت اطلاع رسانی!!!!خوب دیگه برین سر وقت رمانا!!!!! درضمن کسایی که کپی میکنین بی زحمت با ذکر منبع باشه!!.. رمان هاي اين وبلاگ نوشته ي كاربران عزيز سايت نودوهـــشتيا است. وهمين جا از همشون تشكرميكنم.... به خاطر اينكه شما از ماخبر داشته باشيد بهتره همه ايميل منو داشته باشيد.... elahenaz567@yahoo.com حرف و گفته يا سوالي بود درخدمتم.... مدیریت :faeze(بارانــــ)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره این جا؟
    چرا نظر نمیدین؟؟
    دختری یا پسر؟؟
    سن خواننده های وب؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 47
  • کل نظرات : 34
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 79
  • آی پی امروز : 58
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 69
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 97
  • بازدید ماه : 69
  • بازدید سال : 1,748
  • بازدید کلی : 165,058
  • کدهای اختصاصی
    Online User ماهان سورف